داستان شماره 7 به من علاقه مند است؟


مردم اغلب من را ترسناک یا بی‌پروا می‌دانند، و این را بارها در طول سال‌ها شنیده‌ام. من واقعا تلاش كردن برای نزدیک شدن به چیزها با لمس ملایم تری، اما حالت پیش فرض من اغلب “دفاعی” و “محرک” است. من معتقدم که این از سال‌ها مبارزه با بیماری ناشی می‌شود، جایی که وقتی سلامتی خود را به دست می‌آورم، احساس می‌کنم باید زمان از دست رفته را با حرکت کامل در زندگی و استفاده از فرصت‌ها جبران کنم.

برای مثال، اگر به مدت سه ماه بیمار شده باشم و ناگهان دوباره احساس خوبی داشته باشم، تمایل دارم با سر در تلاش های مختلف فرو بروم. من مانند یک گردباد می شوم، کارهای جدید، پروژه ها، تغییر مدل موهایم یا بازسازی محیط اطرافم را انجام می دهم. وقتی ازدواجم به پایان رسید، بلافاصله خودم را به نوسازی انداختم تا راهی برای سرپا ماندن باشم. درگیر شدن در یک پروژه تنها چیزی بود که احساس امنیت می کرد.

حالا بیایید در مورد آنچه که من را هیجان زده می کند صحبت کنیم:

نوسازی – من از کار سختی که در آن وجود دارد، رضایت زیادی پیدا می کنم. چیزی در مورد پایین آمدن و کثیف شدن وجود دارد، دانستن اینکه نتیجه نهایی حس فوق العاده ای از موفقیت را به همراه خواهد داشت.

هر نوع پروژه ای – من در شروع کارها از صفر پیشرفت می کنم. چه راه‌اندازی یک وب‌سایت، راه‌اندازی یک چالش اینستاگرام یا تماشای آموزش‌ها، من از آن دسته افرادی هستم که از هیجان شروع کردن به یک چیز جدید لذت می‌برم.

تمیز کردن – ممکن است به نظر من خسته کننده به نظر برسد، اما من واقعاً از تمیز کردن لذت می برم. این فقط مربوط به خود عمل نیست. این در مورد ایجاد یک محیط زندگی هماهنگ است. سازماندهی فضای من به یک ذهنیت سالم در دنیای من کمک می کند.

گوش دادن به موسیقی با بچه هایم – این برای من شادی خالص به ارمغان می آورد. من برای هر ژانری، چه رپ، چه کانتری یا بیت باکس باز هستم. تا زمانی که بچه‌هایم آهنگ‌های مورد علاقه‌شان را می‌نوازند، من کاملاً غوطه‌ور هستم. شنیدن صدای موسیقی آنها در سراسر خانه و به اشتراک گذاشتن خنده های شکمی بر پوچ بودن آن قیمتی ندارد. میدونی این روزها در مورد موسیقی چی میگم!

نوشیدن کوکتل – چیزی لذت بخش در مورد افراط در یک نوشیدنی فانتزی در حوالی ساعت 4 بعد از ظهر، لذت بردن از شام تا ساعت 6 بعد از ظهر، غرق شدن در یک برنامه نتفلیکس تا ساعت 7 بعد از ظهر و رفتن به رختخواب حوالی ساعت 8:30 بعد از ظهر وجود دارد. از آن خسته می شود

به چالش کشیدن مغز – من نمی توانم دور هم بنشینم و در مورد مردم و چیزهای مشابه بارها و بارها صحبت کنم. من عاشق یادگیری چیزهای جدید، عمیق شدن و تلاش برای فرصت های جدید هستم.



دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *