داستان شماره 5 در انتظار صحبت


آیا واقعاً گوش می دهید یا فقط منتظر صحبت هستید؟ یک تفاوت وجود دارد.

یادم نیست اولین بار این عبارت را کجا شنیدم. چند سال پیش بود، شاید از بهترین دوستم. با این حال، در تمام این سال ها به من چسبیده است. من قبلاً در زندگی خود یکی از اقوام داشتم که همیشه “منتظر صحبت کردن” بود. باعث عصبانیت من می شد خوشبختانه دیگر مجبور نیستم به این شخص گوش دهم. آن‌ها از آن دسته افرادی بودند که به نظر می‌رسید گوش می‌دادند، اما می‌توان گفت که واقعاً درگیر نبودند. آنها صرفاً منتظر مکثی در مکالمه بودند تا بتوانند صحبت کنند و بحث را به سمت خود هدایت کنند. من از آن متنفر بودم.

سال‌ها پیش، من آگاهانه تصمیم گرفتم که هرگز این نقل قول را فراموش نکنم، و از آن زمان، وقتی شخص دیگری صحبت می‌کند، فعالانه اعمال و گفتارم را مشاهده می‌کنم.

من معتقدم که از این خود اندیشی چیزهای زیادی یاد گرفته ام. اخیراً در بسیاری از گفتگوها خود را پیدا کرده ام که در آن تک گویی درونی را در ذهنم خاموش می کنم. معمولاً من درگیر چیزهایی هستم که در آینده در راه است یا آنچه را که باید انجام دهم.

با این حال، متوجه شده ام که با آرام کردن خودم و گوش دادن واقعی، به جای عجله کردن به کار بعدی، دوستی ها و روابط بهتری ایجاد می کنم. حس خوبی دارد و معتقدم مورد قدردانی قرار گرفته است.

این یک مفهوم ساده و در عین حال بسیار تأثیرگذار است. من همچنین به نحوه انتظار دیگران برای صحبت کردن توجه کرده ام و اکنون که بیشتر از آن آگاه هستم، به طرز چشمگیری قابل توجه شده است.



دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *